هشدار یا امید؟ انتخاب با ماست
نهاد اسماعیلی منش_ زمین، این گهوارهٔ شکسته، نفسهایش به شماره افتاده است. زخمهایش را میتوان در قالب جنگلهای سوخته، خاکهای فرسوده، و آسمانهای خاکستری دید؛ زخمهایی که نه از چاقوی طبیعت، که از دستان بشر بر پیکر او نشستهاند. رودها، آن نغمهسرایان همیشه جاری، امروز خاموشاند یا به زمزمههایی تلخ تبدیل شدهاند: یا از زهر
نهاد اسماعیلی منش_ زمین، این گهوارهٔ شکسته، نفسهایش به شماره افتاده است. زخمهایش را میتوان در قالب جنگلهای سوخته، خاکهای فرسوده، و آسمانهای خاکستری دید؛ زخمهایی که نه از چاقوی طبیعت، که از دستان بشر بر پیکر او نشستهاند. رودها، آن نغمهسرایان همیشه جاری، امروز خاموشاند یا به زمزمههایی تلخ تبدیل شدهاند: یا از زهر فاضلابها مینالند یا در بند سدهای سودجویانه خشکیدهاند. این خاموشی، فریادی است که از اعماق زمین برمیخیزد؛ فریادی برای بقا.
انسان، در طمع سیریناپذیر خود، فراموش کرده که میهمان این خاک است، نه مالک آن. هر درختی که بیحرمت میشود، هر جویباری که به لجنزار تبدیل میگردد، و هر نفس زمین که سنگینتر میشود، زنگ خطری است برای آیندهٔ مشترکمان. تغییر اقلیم، انقراض گونهها، و آلودگی هوا تنها نشانههای بیرونی یک زخم عمیقترند: زخم بیتفاوتی.
اما رودهای خاموش هنوز امید دارند. صدایشان را میتوان در جنبشهای زیستمحیطی، در دستان جوانانی که نهال میکارند، و در قوانینی که برای حفظ ذخایر طبیعی تصویب میشود، شنید. نفس زمین شاید ضعیف باشد، اما هر اقدام کوچک ما میتواند هوایی تازه به ریههایش بدمد.
بیایید گوش دهیم به آواز خاموش رودها؛ شاید این آخرین فرصت باشد برای التیام زخمهایی که خود بر زمین زدهایم. طبیعت نه دشمن است و نه ارباب، مادر است؛ مادری که امروز به دستان فرزندانش زخمی شده است. نجات او، نجات خودمان است.
برچسب ها :
ناموجود- نظرات ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط مدیران سایت منتشر خواهد شد.
- نظراتی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- نظراتی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط با خبر باشد منتشر نخواهد شد.
ارسال نظر شما
مجموع نظرات : 0 در انتظار بررسی : 0 انتشار یافته : ۰